کد مطلب:99075 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:518

حفظ و کتابت حدیث











تاكید پیامبر و ائمه علیهم السلام بر حفظ حدیث جای تردید ندارد.

احادیث فراوانی كه ما را به فراگیری، نقل، مذاكره و حفظ حدیث، فرامی خواند بر این نكته گواه است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

من حفظ من امتی اربعین حدیثا بعثه الله یوم القیامه عالما فقیها و لم یعذبه.[1].

این حدیث را شیعه و اهل سنت با سندهای گوناگون و تعبیرهای مختلف نقل كرده اند.[2].

علامه مجلسی برای حفظ حدیث، سه مرتبه یاد كرده، یكی حفظ لفظ حدیث در ذهن یا كاغذ، دیگری حفظ معانی حدیث و تفكر در دقایق آن و سوم حفظ حدیث با عمل.[3].

این سخن و مانند آن تاثیری بسیار در توجه و اهتمام مسلمانان به حدیث داشته است. ذهبی تذكره الحفاظ را در شناساندن حاملان سنت پیامبر، نوشته است.[4].

[صفحه 38]

برخی راویان، نزدیك به سی هزار حدیث در حفظ داشتند، چنانكه نسبت به محمد بن مسلم نقل شده است.[5].

«رحله الصحابه فی طلب الحدیث» كه در كتب تاریخ حدیث و علوم الحدیث، جای گرفته، حكایت از این اهتمام و توجه دارد.[6].

در جانب حفظ و نشر حدیث، كتابت و نوشتن آن نیز مورد اهتمام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ائمه علیهم السلام و صحابه آنان بوده است.

از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده كه فرمود:

قیدوا العلم بالكتابه[7].

دانش را با نوشتن در بند كشید.

مردی نزد پیامبر از ناتوانی خود در حفظ مطالب شكوه كرد، رسول خدا فرمود:

استعن علی حفظك بیمینك[8].

رافع بن خدیج نقل كرده كه به پیامبر عرضه داشتم برخی از مطالب را از شما می شنوم آیا آنها را بنویسم؟ فرمود: اكتبها و لا حرج، آنها را بنویس، منعی ندارد.[9].

همین مطلب را عمرو بن شعیب[10]. و عبدالله بن عمرو بن العاص[11]. نیز نقل كرده اند.

و نیز عبدالله بن عمرو بن العاص می گوید: من هر آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می شنیدم می نوشتم تا حفظ كنم، قریش مرا از این كار نهی كردند و گفتند:

انك تكتب كل شیئی تسمعه من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بشر یتكلم فی

[صفحه 39]

الغضب و الرضا فامسكت عن الكتاب فذكرت ذلك لرسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقال: اكتب فو الذی نفسی بیده ما خرج منی الا حق.[12].

امیر مومنان از پیامبر نقل كرده است كه:

اكتبوا هذا العلم فانكم تنتفعون به اما فی دنیاكم و اما فی آخرتكم و ان العلم لا یضیع صاحبه.[13].

امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل كرده كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: وقتی حدیثی را می نویسید آن را با سندش بنویسید، اگر حق است شما در پاداش آن شریك بوده و اگر باطل است گناهش بر عهده ی گوینده ی آن است.[14].

از ام سلمه نقل شده كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پوستی را طلب كرد و علی علیه السلام نزد ایشان بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن قدر بر علی علیه السلام املا فرمود و علی علیه السلام نوشت كه پشت و رو و كناره های پوست پر شد.[15].

همچنین رسول خدا به علی علیه السلام فرمود:

یا علی اكتب ما املی علیك قلت یا رسول الله، اتخاف علی النسیان؟ قال: لا و قد دعوت الله ان یجعلك حافظا و لكن لشركائك الائمه من ولدك[16].

همچنین آثاری كه به املاء پیامبر تدوین شده چون صحیفه النبی صلی الله علیه و آله و سلم، كتاب علی علیه السلام و كتاب فاطمه (سلام الله علیها)[17]. می تواند شاهدی بر جواز و رواج كتابت در آن

[صفحه 40]

عصر باشد.

برخی از محققان قریب به پنجاه تن از صحابیان رسول خدا را از منابع شرح حال نگاری و رجال، گرد آورده اند كه حدیث را می نگاشتند و صحیفه یا نسخه ای به آنها نسبت داده شده است نام این صحابیان به ترتیب الفبا از این قرار است:

ابوبكر، ابورافع، ابوشاه الكلبی، ابوهریره، ابوهند الداری، ابی بن كعب، اسماء بنت عمیس، اسید بن حضیر الانصاری، انس بن مالك، براء بن عازب، جابر بن سمره، جابر بن عبدالله الانصاری، زید بن ارقم، زید بن ثابت الانصاری، سبیعه الاسلمیه، سعد بن عباده، سلمان الفارسی، سائب بن یزید، سمره بن جندب، سعد بن مالك الخدری، سهل بن سعد الساعدی، شداد بن اوس، شمعون الازدی، ابوامامه صدی بن عجلان الباهلی، ضحاك بن سفیان الكلابی، عائشه بنت ابی بكر، عبدالله بن ابی اوفی، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن العاص، عبدالله بن قیس ابوموسی الاشعری، عبدالله بن مسعود، عتبان بن مالك، علی بن ابی طالب علیه السلام، عمر بن الخطاب، عمرو بن حزم الانصاری، فاطمه الزهراء علیهاالسلام، فاطمه بنت قیس، محمد بن مسلمه، معاذ بن جبل، میمونه بنت الحارث، نعمان بن بشیر وائله بن اسقع.[18].

تا اینجا معلوم گشت كه پیامبر به نوشتن حدیث ترغیب می نمود و صحابه نیز در عمل بدان اهتمام می ورزیدند.

این مطلب را بسیاری از عالمان علوم حدیث گواهی می كنند. دكتر نورالدین عتر می نویسد:

«از صحابیان، احادیث بسیاری-در حد تواتر- رسیده است كه وقوع

[صفحه 41]

كتابت حدیث در عصر پیامبر را اثبات می كند».[19].

دكتر صبحی صالح می گوید:

لزومی ندارد تدوین حدیث و كوشش برای تدوین را به دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز مستند سازیم، چرا كه كتابها، گزارشها و اسناد تاریخی ما، هیچگونه تردیدی را باقی نمی گذارد كه حدیث در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم كتابت و تدوین می شده است.[20].

دكتر مصطفی اعظمی پس از بحثی عمیق می گوید:

در پرتو این بررسیها می توان گفت كه: از هر كس كه ناپسندی تدوین حدیث نقل شده، عكس آن نیز نقل شده است، بدین سان كتابت حدیث از سوی صحابیان و نقل حدیث از آنان، روشن و ثابت است.[21].

دكتر عبدالغتی عبدالخالق می نویسد:

بسیاری از صحابیان، كتابت حدیث را روا می دانستند و مكتوبات خود را نگاه می داشتند و بر نگارش حدیث همت می ورزیدند.[22].

احمد محمد شاكر نوشته است:

سخن استوار و درست آن است كه بسیاری از صحابیان نگارش حدیث را روا می دانستند.[23].

رویه ی نگاشتن حدیث پس از پیامبر در میان ائمه ی اهل البیت رواج داشت و امامان علیهم السلام به تبع از رسول خدا بدین امر تاكید داشته و دوستداران اهل بیت نیز به كتابت همت می ورزیدند.

[صفحه 42]

دكتر شوقی ضیف می نویسد:

توجه شیعه به نوشتن فقه بسیار قوی بوده است و علت آن، اعتقادی بوده كه آنان به امامان خود داشتند، آنها امامان را هادی و مهدی دانسته و معتقد بودند باید به تمامی فتاوای آنان ملتزم بود. لذا به فتاوی و قضاوتهای علی توجه كردند، بنابراین اولین تالیف از میان شیعه و به دست سلیم بن قیس هلالی، معاصر حجاج، بوده است.[24].

سید شرف الدین می نویسد:

... امام علی علیه السلام و شیعیان او از همان ابتدا به مساله تدوین توجه كردند اولین چیزی كه علی در ابتدا بدان توجه كرد كتابت كامل قرآن بود كه پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را بر حسب نزولش تدوین كرد و عام و خاص و مطلق و مقید و محكم و متشابه آن را ذكر كرد و بعد از تالیف آن به تالیف كتابی برای فاطمه پرداخت كه نزد اولاد آنها به صحیفه ی فاطمه (سلام الله علیها)، شهرت داشته است، پس از آن كتابی در دیات نوشت كه صحیفه نامیده شد و ابن سعد آن را در آخر كتاب معروف الجامع با ذكر سند از علی علیه السلام نقل كرده است...، از جمله مولفین شیعه ابورافع است كه كتاب سنن و احكام و قضایا را تالیف كرد.[25].

ابورافع كتاب «السنن و الاحكام و القضایا» را نگاشت و پسرش نیز كه از

[صفحه 43]

دوستداران علی بن ابی طالب بود كتابی درباره ی وضو و نماز و سایر ابواب فقه تالیف كرد.

ابوحنیفه امام صادق علیه السلام را با صفت «انه كتبی» معرفی می كرد. وقتی این سخن به امام صادق علیه السلام رسید، حضرت خندید و فرمود:... اما اینكه می گوید من صحفی هستم راست می گوید من صحف پدرانم را خوانده ام.[26].

همچنین ائمه علیهم السلام روایت های بسیاری از كتاب علی علیه السلام نقل می كردند كه نزد آنها به یادگار مانده بود.[27]. و گاه آن را برای اصحاب خود قرائت می كردند.

عن محمد بن مسلم ان اباجعفر علیه السلام اقراه صحیفه الفرائض التی املاها رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و خط علی علیه السلام بیده فقرات فیها امراه تركت زوجها و ابویها فللزوج النسف ثلاثه اسهم و للام سهمان الثلث تاما و للاب السدس سهم.[28].

از اینها معلوم می شود كه نوشتن حدیث در میان شیعیان رواج داشت كه به تفصیل آن در بحث ادوار حدیث شیعه خواهیم پرداخت.

اما در میان اهل سنت پس از رحلت رسول خدا تا مدتی كتابت متوقف گشت و از كتابت جلوگیری می شد. بررسی این پدیده، ریشه ها و زیان هایش را در فصل بعد بازخواهیم گفت.[29].

[صفحه 45]


صفحه 38، 39، 40، 41، 42، 43، 45.








    1. بحارالانوار، ج 2، ص 153، ح 1.
    2. ر. ك به: بحارالانوار، ج 2، ص 158-153 و كنزالعمال، ج 10، ص 225-224.
    3. بحارالانوار، ج 2، ص 157.
    4. تذكره الحفاظ، ج 1، ص 1.
    5. معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 249 و 253.
    6. ر. ك به: السنه قبل التدوین، ص 183-176، الرحله فی طلب الحدیث، للخطیب البغدادی (م 463 ق).
    7. كنزالعمال، ج 5، ص 224، تقیید العلم، ص 68، صنن الدارمی، ج 1، ص 127.
    8. بحارالانوار، ج 2، ص 152، میزان الاعتدال، ج 1، ص 653.
    9. كنزالعمال، ج 5، ص 225، تقیید العلم، ص 72.
    10. مسند احمد، ج 2، ص 215، بحارالانوار ج 2، ص 147، تقیید العلم، ص 74.
    11. تقیید العلم، ص 85.
    12. مسند احمد، ج 2، ص 162.
    13. كنزالعمال، ج 10، ص 262، ش 29389.
    14. الاملاء و الاستملاء، ص 5.
    15. همان، ص 12.
    16. الامامه و التبصره من الحیره، ص 183، بصائر الدرجات، ص 167، امالی صدوق، ص 327 و اكمال الدین و اتمام النعمه، ص 206.
    17. مجله علوم حدیث، ش 2، ص 25-20 و ر. ك: به مجله ی علوم حدیث، ش 3، ص 41، مقاله ی صحیفه ی امیر مومنان علیه السلام.
    18. مجله ی علوم حدیث، ش 3، ص 40-11.
    19. منهج النقد فی علوم الحدیث، ص 40.
    20. علوم الحدیث و مصطلحه، ص 33.
    21. دراسات فی الحدیث و تاریخ تدوینه، ج 1، ص 76.
    22. حجیه السنه، ص 448.
    23. الباعث الحثیث، ص 127.
    24. تاریخ الادب العربی «العصر الاسلامی»، ص 453، تمهید التاریخ الفلسفه الاسلامیه، ص 203-202.
    25. المراجعات، ص 306-305.
    26. روضات الجنات، ج 8، ص 169.
    27. ر. ك: الكافی، ج 7، ص 77 و 98، رجال النجاشی، ص 255.
    28. الكافی، ج 7، ص 98، ح 3.
    29. جهت آگاهی بیشتر در زمینه ی كتابت حدیث ر. ك: به:

      مقدمه ای بر تاریخ تدوین حدیث، رسول جعفریان، تدوین السنه الشریفه، السید محمد رضا الجلالی الحسینی، معرفه النسخ و الصحف الحدیثیه، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، تدوین حدیث، مجله علوم حدیث، ش 2، ص 38-37، ش 3، ص 40-10، محمد علی مهدوی راد، السنه قبل التدوین، محمد عجاج الخطیب، ص 381-293 و كتب بسیار دیگر.